بحران کشاورزی حاکمیت را در ورطه نابودی قرار میدهد
تورم غذایی پدر مردم را درآورده است
دکتر سید یعقوب موسوی
درودهای فراوان بر فرزند بسیار عزیزم مهندس آقا محمد رضا خان شجاع . خیلی خیلی ممنونم از ابراز مهربانی های بی دریغ تان. همیشه شما را مجموعه ای از نبوغ و درک این جهان هستی می دانستم و از خداوند بزرگ بابت آشنایی با خیل عظیمی از جوانان برومند و دانا و درس مهربانی و ادراک گرفتن از این شاهکارهای خلقت که از افتخارات زندگی ام بوده و هستند سپاسگزارم.
همان طور که به درستی تحلیل کردید تورم به دو بخش خوراکی و غیرخوراکی تبدیل شده که در شرایط گریه آوری تورم مواد غذایی رقیب خود را شکست داده و در طبقات ضعیف درآمدی دهگانه فشار مضاعفی را به کم درآمد ها وارد کرده است. در اقتصادی که به شدت به مساعدت و دستگیری طبقه متوسط به پایین شعار می دهد عملا می بینیم که استمرار سیاست های فعلی سختی معیشت آنان را بیشتر هدف گرفته است و اگر یک نکته را هم به عنوان کسی که سال ها در آمارگیری و سرشماری ها و تدریس این دست از دروس حضور فعال داشته است؛ اضافه نمایم غم انگیزتر است.
در این آمارگیری ها آمارگیر یک نهاد دولتی است و این اعداد جزیی از عملکرد دولت ها محسوب می شوند و از گذشته تا کنون و تا فردا به شکل تعمدی اعداد کم شماری می شوند یعنی بخشی از این آمار از کل مغازه ها اخذ نمی شود و متمرکز بر بخش های ارزانتر بازار است.
به عنوان مثال میادین میوه و تره بار که به علت هزینه های کمتر آن چون متعلق به شهرداری ها و سایر مراکز دولتی هستند هزینه تمام شده کالا به مراتب کمتر و در نتیجه ارزان تر است، اخذ می شود و در نتیجه با واقعیت بازار اختلاف به سمت پایین دارد و همین هم مسئولان را گول می زند و البته مسئولان هم خودشان بیشتر دچار خود فریبی میشود.
همین الان هم وزرا قیمت تره باری ها را در مصاحبه می آورند و از ایشان بپرسید حجم عرضه از میادین چد درصد حجم عرضه از کل بازار است؟!!
وقتی آمار تورم را حتی با زمان جنگ مقایسه می کنیم می بینیم حتی دولت جنگ علی رغم تحریم گسترده جهانی و هزینه های جنگ به شدت در کنترل تورم موفق تر عمل کرده است. علت اصلی این نابسامانی ها عدم فهم در مسایل اقتصادی و ندانستن رابطه تامین کالا و عرضه با میزان ارزشگذاری بازار است که در اصطلاح آن را قیمت می نامیم.
در یک نظام اقتصاد دستوری که یکی از مبانی آن قیمت گذاری دستوریست و سرکوب قیمت و حتی سرکوب ارز صورت می گیرد در شرایط اضطرار آن فنر از جا کنده می شود که به آن جهش می گوییم که چنانچه با چراغ سبز دولت ها باشد به آن شوک می گویند.
در حالی که در اقتصاد چنین اصطلاح شوک درمانی نداشته ایم و هم ما سه شوک ارزی را از دهه نود داشتیم به جز این شوک های اخیر که دیگر از شوک گذشته و به نظرم قطع شدن ضربان و از کار افتادن قلب است.
دولت جدید دلار را ۵۰ تومان تحویل گرفت و الان در حدود ۸۴ و ۸۵ تومن است و در تمام دنیا فقط یک بار اصطلاحا جراحی و شوک اقتصادی بر پیکره اقتصادشان فرود آمد در دوران جدید شوک ها الان هفتگی شده است و کلا دولت با ناتوانی اقتصاد را رها کرده است.
علت اصلی که من به رییس جمهور بر سر انتخاب کابینه و استانداران ایراد گرفتم و گفتم بیل را به بیل زن بده و برگرد مثل یک پرزیدنت در کاخ رییس جمهور بنشین و دانشمندان را به گرد خود فراهم کن همین است.
الان او در قامت یک کارگر و بنا درآمده و مرتبا هم حرف های تکراری رجوع به کار کارشناسی می کند در حالی که خودش عامل اصلی این بدبختی هاست انتخاب وزرای کارکرده و باتجربه و با آگاهی از این میدان سخت می توانست دولت را از بدبختی نجات می داد.
من تصورم این است که بخش کشاورزی علاوه بر دولت حاکمیت را نیز در ورطه نابودی قرار می دهد و البته مجلس هم در خواب عمیق است و به جای پرداختن به امور جانبی و حاشیه ای باید با دقت نظر تمام مسائل روز و از جمله قوت مردم را در اولویت قرار بدهند.
خوشبختانه دیشب با تعدادی از نمایندگان صحبت کردم و برای تعدادی هم پیام فرستادم و با برخی وزرای ادوار و همچنین تعدادی از اعضای نزدیک رییس جمهور ارتباط برقرار کردم و امیدوارم بازخوردهای آن را در یک اقدام شتابان و بدون وقت کشی ببینم.
من شخصا هیچ امیدی از این وزیر فعلی ندارم چون اصلا در این بخش حتی کمترین اطلاعات میدانی هم ندارد ولی آرزو دارم بهترین اتفاقات در بخش با کمترین هزینه رخ بدهد و با اقدامات بر مبنای عقلانیت دغدغه کارکنان و بازنشستگان به طور واقعی سنجش و حل و فصل بشود و ذهن و روح کارکنان به این معطوف شود که تیم تشکیلاتی وزارتی دشمن آنان نبوده و درک واقعی از معیشت و زیست آنان و خانواده هایشان دارند ولی در تمام این مدت ما کوچکترین آلارم امیدوارکننده ای نه از وزیر و نه از نزدیکان او که در دایره بسیار بسته و کوچکی هستند و صف خود را از جمعیت انبوه کارکنان جدا کرده اند ندیده ایم.
دکتر سید یعقوب موسوی
دولت گرفتار شده در لجنزار بحران ها
فرصت های تجاری ایران در جزیره آدمخواران
دو خاطره متفاوت از مداد سیاه دوران مدرسه